ماجرای به دنیا اومدن
راستین گلم بالاخره روی ماهتو دیدیم ولی خیلی غیر منتظره
این پست و 20 روز بعد از به دنیا اومدنت برات نوشتم . روز 30 دی رفتم دکتر برای ویزیت ، ازش خواستم روز زایمان و مشخص کنه که روز 16 بهمن رو انتخاب کردیم از اونجا هم رفتم خونه مامانی و خبر و به خاله و مامان جون دادم . فردا صبحش دو تا امتحان داشتم . صبح ساعت 7:30 احساس کردم خیلی حالم خوب نیست و زنگ زدم به دکترم که گفت بیمارستان پاسارگاده و من خیلی سریع برم بیمارستان . خلاصه به مامان جونم خبر دادیم که بیاد و با بابا سریع آماده شدیم و رفتیم و ساعت 9:20 دقیقه 1 بهمن تو به دنیا اومدی عزیزم و همه مارو خوشحال کردی .
تو این روزا چون خیلی وقت نمی کنم مجبورم همه چیزو مختصر بنویسم تا بعد سر فرصت تکمیلشون کنم .
ایشالا وقتم که بیشتر باشه عکسای قشنگتم برات میذارم تو وبلاگت و از اتاقتم عکس میگیرم که همیشه برات بمونه .