راستینراستین، تا این لحظه: 10 سال و 3 ماه و 26 روز سن داره

حرف هایی برای فردا

ماجرای به دنیا اومدن

1392/11/20 18:20
نویسنده : solmaz
131 بازدید
اشتراک گذاری

راستین گلم بالاخره روی ماهتو دیدیم ولی خیلی غیر منتظره

 این پست و 20 روز بعد از به دنیا اومدنت برات نوشتم . روز 30 دی رفتم دکتر برای ویزیت ، ازش خواستم روز زایمان و مشخص کنه که روز 16 بهمن رو انتخاب کردیم از اونجا هم رفتم خونه مامانی و خبر و به خاله و مامان جون دادم . فردا صبحش دو تا امتحان داشتم . صبح ساعت 7:30 احساس کردم خیلی حالم خوب نیست و زنگ زدم به دکترم  که گفت بیمارستان پاسارگاده و من خیلی سریع برم بیمارستان . خلاصه به مامان جونم خبر دادیم که بیاد و با بابا سریع آماده شدیم و رفتیم و ساعت 9:20 دقیقه 1 بهمن تو به دنیا اومدی عزیزم و همه مارو خوشحال کردی .

تو این روزا چون خیلی وقت نمی کنم مجبورم همه چیزو مختصر بنویسم تا بعد سر فرصت تکمیلشون کنم .

ایشالا وقتم که بیشتر باشه عکسای قشنگتم برات میذارم تو وبلاگت و از اتاقتم عکس میگیرم که همیشه برات بمونه .

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)