بدون عنوان
قند عسل مامانی سلام
خیلی وقته که به وبلاگت سر نزدم . ولی از اول ماه محرم تو ذهنم بود که حتما بیام و برات پیام بذارم عزیزم.
راستین جونم همیشه میگن اگه از بچه توی شکم بخواهی برات دعا کنه حتما جواب میگیری ، پس تو این روزای خوب حتما برای بابا حسن و تمام چیزهایی که خودم درگوشی بهت میگم دعا کن گلم .
قربونت برم من عزیز دلم نمی دونی چه ذوقی می کنم وقتی شیطنت هاتو احساس میکنم . انگار دنیا رو دو دستی میدن بهم .تو این دو هفته اخیر مدام داری لگد میزنی و تکون میخوری . روز اول محرم یعنی 14 آبان رفتم برای آزمایش دیابت . هنوز جوابش و نگرفتم ولی می دونم که دیابت ندارم .( خداروشکر )
الان تو هفته 27 هستی . از اینترنت کلی مطلب برات خوندم
الان وضعیتت اینجوریه ...
اینم یه عکس دیگه
خلاصه اینکه مامانی ماه عسل داره تموم میشه . ولی خدارو شکر من خیلی زیاد اذیت نمیشم .
امشب یعنی پنجم محرم مامان شهناز و بابا جون نذری دارن ، دعا یادت نره ها . برای همه چیزهایی که بهت می گم دعا کن پسر گلم .
من دیگه باید برم مامانی .
می بوسمت . یکی از طرف خودم یکی هم از طرف بابا حسن که الان سرکاره .